شیوه های زندگی سالم

شیوه های زندگی سالم

شیوه های زندگی سالم

شیوه های زندگی سالم

با عرض سلام خدمت شما همراهان همیشگی وبلاگ زندگی سالم
با آرزوی سلامتی برای شما عزیزان
در وبلاگ پیش روی شما سعی داریم به معرفی زندگی سالم و ویژگی های آن بپردازیم.
ما را دنبال کنید.
با تشکر

محبوب ترین مطالب

۲۳ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

تقدیم به فرشته های زمینی
مادر یعنی: ناز هستی در وجود‌
مادر یعنی:یک فرشته در سجود
مادر یعنی: یک بغل آسودگی
مادر یعنی: پاکی از آلودگی
مادر یعنی: هدیه ی مرد از خدا
مادر یعنی:همدم و یک هم صدا
مادر یعنی: عشق و هستی؛ زندگی
مادر یعنی: یک جهان پایندگی
مادر یعنی:لطیف؛ فصل بهار
مادر یعنی:زندگی در لاله زار
مادر یعنی: عاشقی؛ دلدادگی
مادر یعنی: راستی و سادگی
مادر یعنی: عاطفه؛ مهر و وفا
مادر یعنی: معدن نور و صفا
مادر یعنی: راز؛ محرم؛ یک رفیق
مادر یعنی: یار یکدل؛ یک شفیق
مادر یعنی: مادر مردان مرد
مادر یعنی: همدم دوران درد
مادر یعنی:حس خوش؛ حس عجیب
مادر یعنی: بوستانی پر نصیب
مادر یعنی: باغهای آرزو
مادر یعنی:نعمتی در پیش رو
مادر یعنی: بنده ی خوب خدا
مادر یعنی: نیمی از مردان جدا
مادر یعنی: همسری خوب و شفیق
مادر یعنی: بهترین یار و رفیق
مادر یعنی: انفجار نورها
مادر یعنی: نغمه ی روح و روان
مادر یعنی: ساز موسیقی جان
مادر یعنی: مرهم هر خستگی


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۴۲
آبشار طلایی

کرم ابریشم ابتدا بصورت کرم است

و موقعی که به دور خود پیله ای می تند

ظاهراٌ مرده به نظر می رسد

اما در واقع چنین نیست

بله او در حال تبدیل شدن به پروانه است

گاهی اوقات کافی است که به خدا اعتماد کنیم

زیرا اوست که می داند چه موقع ما باید به پروانه مبدل

شویم…




۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۴ ، ۲۱:۲۱
آبشار طلایی

👼. ﺍﺳﻤﺘﻮﻥ ﺑﺎ ﭼﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻪ؟😍
😎ﺍﻟﻒ : ﻣﻐﺮﻭﺭ ﻭ ﺧﻮﺷﮔﻞ
😣ﺏ : ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺯﻳﺮﮎ
😂ﭖ : ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﻭ ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺎﻓﺘﻨﻲ
😕ﺕ : ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺧﻨﺜﯽ
😘ﺙ : ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺯﻳﺮ
😓ﺝ : ﺣﺴﻮﺩ
😊ﭺ : ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯾﺪ
😳ﺡ : ﺑﺎﺣﺎﻝ ﻭ ﺧﻮﺵ ﮔﺬﺭﻭﻥ ﻭ ﻟﻮﺱ
😱ﺥ : ﮐﻴﻨﻪ ﺍﯼ
😀ﺩ : ﺑﻪ ﻣﺎﺩﻳﺎﺕ ﺍﻫﻤﻴﺖ ﻣﻴﺪﻫﯿﺪ
😩ﺫ : ﻋﺸﻖ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﻤﺎ ﻣﻘﺪﺱ ﺗﺮﻳﻦ ﭼﻴﺰ ﺍﺳﺖ
😝ﺭ : ﻋﺎﺷﻖ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ♡
😳ﺯ :خوشکل  ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺑﯽ ﮐﻴﻨﻪ
😉ﮊ : ﺩﺍﺭﺍﯼ ﻋﻤﺮﯼ ﮐﻮﺗﺎﻩ
😘ﺱ : احساسی مهربون
😭ﺵ : ﺑﺎ ﺳﻴﺎﺳﺖ
😨ﺹ : ﺑﯽ ﺻﺪﺍ ﻧﻴﺶ ﻣﻴﺰﻧﯾﺪ
😂ﺽ : ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻋﺸﻖ ﺑﻠﺪ ﻧﻴﺴﺗﯿﺪ
😡ﻁ : ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺯﻭﺩ ﺭﻧﺞ
😜ﻅ : ﭘﺮﺣﺮﻑ
😛ﻉ : ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻭ ﺍﻏﻠﺐ ﻻﻏﺮ
☺️ﻍ : ﭘﻮﻝ ﺩﻭﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ
😍ﻑ :ﻣﺸﮑﻼﺗﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﻭﺯ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﺪ.
😫ﻕ : ﻫﻮﺱ ﺑﺎﺯ ﻭ ﺑﯽ ﮐﯿﻨﻪ
😓ﮎ : ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻣﻮﺫﯼ ﻭ ﺑﺎ ﺳﻴﺎﺳﺖ
😒ﮒ : ﻋﻤﺮ ﺑﻠﻨﺪ
😫ﻝ : ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﻳﯽ ﭘﻴﭽﻴﺪﻩ
😛ﻡ : ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻨﯽ
😣ﻥ : ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﮐﻤﯽ ﻣﻐﺮﻭﺭ
😙ﻭ : ﻣﻬﻤﺎﻥ ﻧﻮﺍﺯ
😃ﻩ : ﺑﺎ ﺍﺣﺴﺎﺱ
😄ﯼ : ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺗﺮﻳﻦ ﺍﻓﺮﺍد‌‌‍‌‍‍‌




۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۴ ، ۱۷:۳۵
آبشار طلایی

پسری ، دختری را که قرار بود تمام زندگی اش شود برای اولین بار به کافی شاپ دعوت کرد ، تا به او اعلام کند که قصد ازدواج با او را دارد ،

در حال نشستن پشت میز پسر سفارش قهوه داد☕️☕️ ،
سپس رو به پیشخدمت کرد و گفت لطفا نمک هم بیاور🍙 ،

اسم نمک که آمد تمام افراد حاضر یک مرتبه به پسر خیره شدند!!

پسر نمک را در قهوه ریخت و آرام خورد ، دختر با تعجب گفت قهوه شور میخوری؟

پسر جواب داد بچه که بودم خانه مان کنار دریا بود ، در ماسه ها بازی میکردم و طعم شور دریا را میچشیدم ،
حالا دلتنگ خانه ی کودکی شده ام ، قهوه شور مرا یاد کودکی ام می اندازد ،

ازدواج انجام شد و چهل سال تمام هر وقت دختر قهوه درست میکرد ، داخل فنجان شوهرش نمک میریخت ،

پس از چهل سال عاشقونه زندگی کردن ، مرد فوت کرد و نامه ای خطاب به همسرش برجای گذاشت:

همسر عزیزم ببخش که چهل سال تمام به تو دروغ گفتم ، آن روز آنقدر از دیدنت خوشحال و هیجان زده شده بودم که به اشتباه به جای شکر درخواست نمک کردم ، چهل سال تمام قهوه شور خوردم و نتوانستم به تو بگویم ، بدترین چیز در دنیا قهوه شور است ، اگر بار دیگر به دنیا بازگردم و باز هم داشتن تو وابسته به خوردن قهوه شور باشد ، تمام عمر شورترین قهوه دنیا را به خاطر چشمان پر از مهر و محبت تو خواهم خورد ...🌺

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۴ ، ۱۶:۳۶
آبشار طلایی
🔔تعبیر جالب یونگ از انسان خوشحال :

"کارل گوستاو یونگ" روانشناس سوئیسی
تعبیرِ جالبی از انسانِ خوشحال دارد که بسیار از تعریفِ عادی و معمولِ خوشحالی فاصله دارد.

بر اساسِ این تعریف، خوشحال بودن یعنی توانمندیِ بالای ما در شکیبایی و استقامت در  برابر سختی ها.

🔓خوشحالی یعنی اطمینانی درونی به این که درد و رنج و سختی و بیماری و مرگ، جزء لاینفک زندگی ست اما هیچ کدام از آنها نمی تواند مرا از پا بیاندازد.

📎خوشحالی یعنی میل به زندگی علی رغم علمِ به فانی بودنِ همه چیز؛

⭕️خوشحالی یعنی در سختی ها لبخند زدن؛

خوشحالی یعنی آگاهی از توانمندی بزرگ ما برای به دوش کشیدنِ مشکلات؛

🔗خوشحالی یعنی بعد از هر زمین خوردن همچنان بتوانیم بلند شویم، بعد از هر گریه همچنان بتوانیم بخندیم و لبخند بر لبِ دیگر همنوعان بیاوریم؛

📌خوشحالی یعنی حضورِ کاملِ ما در هستی،

خوشحالی یعنی همچون رود، جاری بودن و در حرکت بودن، عبور کردن و به عظمتی بی پایان چشم دوختن؛

🎊خوشحالی یعنی توانایی ما به گفتنِ یک آریِ بزرگ به زندگی؛

👊خوشحالی یعنی ادامه دادن.......


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۵۸
آبشار طلایی

🍇لحظات شادی خدا را ستایش کن،

🍇لحظات سختی خدا را جستجو کن،

🍇 لحظات آرامش خدا را مناجات کن،

🍇 لحظات دردآور به خدا اعتماد کن،

🍇و در تمام لحظات خداوند را شکر کن.








۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۴۴
آبشار طلایی

دو خصوصیت بد و خوب از هر ماه :

🍧فروردین : ماجراجو ، پرشور – بی احتیاط ، کم صبر

🍧اردیبهشت : قابل اعتماد ،خونسرد – یکدنده ، خودخواه

🍧خرداد : همه فن حریف ، شاداب – دمدمی مزاج ، نگران

🍧تیر : احساساتی ، بامحبت – نازک نارنجی ، حساس

🍧مرداد : دست و دلباز ، باوجدان – کم تحمل ، غیرقابل پیش بینی

🍧شهریور : فروتن ، زیرک – وسواسی ، عجول

🍧مهر : باتدبیر ، آرمانگرا – دودل ، خوش باور

🍧آبان : مصمم ، بانفوذ – لجوج ، خودرأی

🍧آذر : جذابیت، اوووووووووف ، نزارید عصبانی بشه وگرنه…

🍧دی : باحوصله ، واقع بین – مقرراتی ، جدی

🍧بهمن : مهربان ، روشنفکر – غیرقابل پیش بینی ، یک دنده

🍧اسفند : همدل ، فداکار – مرموز ، تودار


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۴ ، ۱۵:۲۹
آبشار طلایی

🌸💐 مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.

🌸در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد،
خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.

🌸مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و
در همان نقطه مجدداً زمین خورد!

🌸او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش
را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.

🌸در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.
مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))،
از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.
مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد
ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست
در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.
مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.

🌸مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.
مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب شوکه شد

🌸شیطان گفت
من شما را در راه مسجد دیدم واین من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم وقتی شمابه خانه رفتید


خودتان را تمیز کردید وبه راهمان به مسجد برگشتیم،خدا همه گناهان شما را بخشید.


من برای بار دوم باعث زمین خوردن شماشدم وحتی آن شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد


🌸بلکه بیشتر ازپیش به راه مسجد برگشتید.به خاطر آن،خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید.

من ترسیدم اگر یک بار دیگر باعث زمین خوردنتان شوم خداوند گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید

 بنابر این من سالم رسیدن شمارابه خانه خدا مطمئن ساختم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۳۲
آبشار طلایی

سربازان از پیروزی در جنگ ناامید بودند.
فرمانده به آنها گفت:
سکه را بالا می اندازم، اگر شیر شد \پیروز می شویم و اگر خط شود شکست می خوریم.
سکه شیر آمد و شادی سربازان به هوا برخاست!
آنها به جنگ رفتند و بر دشمن پیروز شدند.
فردای آن روز فرمانده سکه را به آنها نشان داد، هر دو طرف سکه شیر بود!
*امید* در زندگی معجزه می کند

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۲۶
آبشار طلایی

یک دقیقه سکوت کن

روزی کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است.
ساعتی معمولی امّا با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود.
بعد از آن که در میان علوفه بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودکان که در بیرون انبار مشغول بازی بودند مدد خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند جایزه ای دریافت نماید.
کودکان به محض این که موضوع جایزه مطرح شد به درون انبار هجوم آوردند و تمامی کپّه های علف و یونجه را گشتند امّا باز هم ساعت پیدا نشد.
کودکان از انبار بیرون رفتند و درست موقعی که کشاورز از ادامۀ جستجو نومید شده بود،  پسرکی نزد او آمد و از وی خواست به او فرصتی دیگر بدهد.
کشاورز نگاهی به او انداخت و با خود اندیشید، "چرا که نه؟ به هر حال، کودکی صادق به نظر میرسد."
پس کشاورز کودک را به تنهایی به درون انبار فرستاد.
بعد از اندکی کودک در حالی که ساعت را در دست داشت از انبار علوفه بیرون آمد.
کشاورز از طرفی شادمان شد و از طرف دیگر متحیّر گشت که چگونه کامیابی از آنِ این کودک شد.
پس پرسید، "چطور موفّق شدی در حالی که بقیه کودکان ناکام ماندند؟"
پسرک پاسخ داد، "من کار زیادی نکردم؛ روی زمین نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صدای تیک تاک ساعت را شنیدم و در همان جهت حرکت کردم و آن را یافتم."

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۲۴
آبشار طلایی